اتاق برند
خانه توسعه تجارت
برند ، بزرگترین سرمایه است که در نظام اقتصادی ایران به دلیل عدم درک دولت ، نادیده انگاشته شده و در نتیجه از “ثروت بالقوه” به یک نماد تشریفاتی اشرافی تنزل پیدا کرده است و سهم آن به عنوان مهمترین ابزار قدرت در تولید بازار و تجارت خارجی ، نادیده انگاشته شده است.
کمتر شرکتی در ایران است که درک درستی از موضوع برند داشته باشد و به این نکته بیاندیشد که “برند” مستقل از محصولات تولیدی و خدمات تجاری می تواند به مرور “ارزش” پیدا کرده و تبدیل به سرمایه بالقوه گنج نهفته یک شرکت شود.
غالب شرکتها در تراز تجاری خود فقط به داراییهای ثابت ، محصولات و مواد اولیه اهمیت می دهند و این در حالی است که یک “برند” شاید به مراتب بیشتر از مجموع دارایی های ملموس و ناملموس یک شرکت ، ارزش افزوده و ثروت خلق کند و عامل پیش برنده تجارت یک شرکت باشد.
صرف نظر از نوع محصول یا خدمت و میزان سرمایه گذاری ثابت و متغیر ، یک “برند” موفق می تواند جهت گیری تجاری شرکت را نیز تعیین کند و دامنه فعالیت ها و خدمات آن را گسترش دهد و بر نفوذ خود در ذهن مشتری بیفزاید.
در تعریف و توصیف یک برند ، همین جمله کافی است که تمام فعالیت های اقتصادی اعم از تولیدی و خدماتی “سر و صدا” هستند و فقط “برند” یک “موسیقی” است. سروصداها از یاد میروند ، اما فقط موسیقی است که در خاطره ها میماند.

آموزش
آموزش
برند سازی
برندسازی
مشاوره
مشاوره
همین الان میتوانید با ما تماس بگیرید و از خدمات ما استفاده کنید.

هویت برند
در کتاب «ترس و لرز» اثر جاودانهی «کییرکهگارد» فیلسوف شهیر دانمارکی که داستان قربانی کردن اسماعیل (اسحاق) توسط ابراهیم را هنرمندانه در قالب دیالکتیک تغزلی به تصویر میکشد، صحبت از تصمیمی بزرگ است که ارزش و اهمیت آن فقط به هنگام تمام شدن حادثه و مشهود شدن نتیجه، درک و دریافت میشود؛
این نتیجه گیری فقط برای کسانی است که پایان ماجرا را امروز که در حاشیه امن تماشا و قضاوت نشسته و از نتیجهی آن آزمون هولناک باخبرند، میدانند. اما کمتر کسی از این زاویه به موضوع میاندیشد که کار ابراهیم چقدر ویرانکننده و دهشتناک است. ابراهیمی که در بطن حادثه بود و جز ایمان تصورناپذیر، هیچ توجیه دیگری برای قتل تنها فرزندش نداشت.
خواننده این حکایت فقط داستانی از ایمان را مرور میکند که از قبل نتیجهاَش را میداند و با مفاهیم ایمانیاَش مغازله میکند و همین آگاهی از نتیجه داستان است که قضاوت و صحبت در باره ایمان ابراهیم را بسیار آسان میکند؛ اما آیا برای پدری که بر خلاف تمام اخلاقیات و عرف جامعه، تن به قتل تنها فرزندش میدهد، داستان به همین سادگی بود؟ برای ابراهیمی که با چاقوی تیز به بلندای کوه میرود و قرار است گلوی جگرگوشهاش را تیغ بکشد، آیا قصه به همین راحتی روایت آن است؟
حتی اگر ابراهیم با فرزند زندهاش بازگشته باشد، چه کسی میتواند ادعا کند که اویی که با هدیه خدا از کوه فرود آمده، همان ابراهیمی است که با نیت قتل فرزندش به کوه صعود کرده بود؟ برای او این آزمون، فقط یک حکایت عاشقانه و یک روایت مؤمنانه از اعتقاد و باور و ایمان نیست… این حکایت، همه داستان هویت اوست.
عظمت ابراهیم و بلوغ پیامبری او محصول همین تصمیمی است که نمیداند، نتیجهاش چیست. آغاز حرکتی که برایش آکنده از تردید و عدم قطعیت است. چه اگر نتیجه را میدانست، این فعل به یک نمایش آئینی تنزل قدر پیدا میکرد و از ارزش تصمیم ابراهیم به شدت میکاست. چرا که هر کسی میتوانست این آزمون نمایشی را اجرا کند. ارزش او به همین ناآگاهی از نتیجه است که تسلیم اراده معطوف به ایمان اوست و…
داستان عظمت و بلوغ ایمانیِ ابراهیم، بیگمان داستان خلق یک برند در تاریخ است.
برندینگ
در حقیقت برندهای بزرگ نیز در ابتدای تولدشان نمیدانند که سرنوشتشان چه خواهد شد. بلکه فقط میدانند که لحظههای بحرانی و دردناکی در پیش است که فرصت رشد، بزرگ شدن و بلوغ را به آنان میبخشد.
آنان میدانند که برای یک قهرمان ورزش اسکی، شیبهای تند و گردنههای هولناک کوهستانی است که اسطورهها را خلق میکند و هر چه قلهای بزرگتر و برفخیزتر و هرچه گذرگاههای آن خطرناکتر و درههای آن عمیقتر، ارزش فتح و فرود قهرمانه از آن بیشتر خواهد بود.
و از همین منظر است که ابراهیم به استقبال چالش های بزرگ و آزمونهای هولناک میرود و از ورود به این مهلکه ارزیابی، طفره نمیرود. چرا که میداند زندگی واقعی، در انتهای آسانیهاست که شروع میشود و در پایان پیروزمند غلبه بر سختیهاست که جاودانه میشود (ان مع العسر یسری) و روزهای سخت و جانکاهند که گرچه میگذرند، اما رد پای رهبران قوی و غیوری را که خود ساخته اند، بر این جاده ناهموار باقی میگذارند و کلام و رفتار آنان را الگوی تکرارناپذیری برای دیگران میکنند که هر چه گفتهاند را عمل کرده و هر چه اندیشیده اند را محقق ساخته اند و این خصلت تمام پیامبران و مصلحان تاریخ است.

DNA واقعی یک برند
با این وصف، دنیای امروز، بسیار متفاوت از گذشته است. پس از پایان دوران باستان و آغاز عصر صنعتی شدن، در ابتدا ابزار مهمترین شاخصه رقابتپذیری شدند و سپس کارخانهها به عنوان مزیت رقابتی پدیدار شدند و جنگ صنعتی بر مدار قدرت تکنولوژی شکل گرفت. در جدال عصر صنعت و فراصنعت، قدرت رهبری به دست سرمایه ها افتاد که تولیدات کارخانهای را بسط و توسعه میدادند و بعد از آنکه کارخانجات و تولید انبوه به مدد سرمایه ها فراگیر شدند، عامل تعیین کننده ی رقابت، سرمایه هوشی و توان نوآوری شد. اما امروز شاخص اصلی رقابتپذیری و مهار قدرت بیش از هر چیز، در دست برندهای تجاری است.

برند در جهان
میدانیم که شتاب و سرعت، عصر امروز را تبدیل به عصر «پیچیدگیهای انتخاب» کرده است و حق انتخابی که زمانی رؤیای مشتری بود، امروز برای او تبدیل به کابوس ترسناکی شده است.
20 هزار قلم کالایی که در سوپرمارکتهای دهه 60 میلادی امریکا وجود داشتند، امروزه به اعداد 7 رقمی رسیدهاند و فروشگاههای مجازی، شلفهایی به گستردگیِ جغرافیای دنیا دارند.
در عین حال 8400 مجلهای که در آن مقطع در امریکا منتشر میشدند، امروزه بیش از 50 هزار عنوانند که بر روی کیوسکهای فروش قار دارند و 400 ایستگاه رادیویی و 6 شبکه تلوزیونی در امریکای دهه 60 ، امروزه با ظهور شبکههای مجازی به تعداد نفوس کره زمین و بسا بسیار بیشتر از تعداد آنها شده است!
در چنین شرایطی است که برای انسان شهری امروز، برند مفهومی فراتر از یک نشان تجاری پیدا کرده و خریدار فقط با اعتماد به یک برند تجاری میتواند سرعت و اطمینان خود از یک انتخاب را افزایش داده و از تخریب سلولهای ارزشمند مغزی خود برای انتخاب یک کالا در میان هزاران گونه مشابه، جلوگیری میکند.
- در عین حال، سرمایههای انسانی و مالی، امروزه متمرکز در برندهای برتر تجاری است؛ ارزش شرکت اپل، یک تریلیون دلار، ارزش شرکت آمازون 933 میلیارد دلار، مایکروسافت 876 میلیارد دلار و الفبت 817 میلیارد دلار برآورد شده است. یکصد برند برتر جهان ارزشی معادل 1872 میلیارد دلار دارند و ارزش آنها معادل 11 درصد کل صادرات جهان (از 16 هزار میلیارد دلار صادرات جهانی سال 2018) و بیش از 20 برابر کل صادرات ایران (90 میلیارد دلار صادرات نفتی، غیرنفتی و خدمات در سال) برآورد میشود و ارزش 10 برند برتر دنیا که 42 درصد از ارزش 100 برند برتر دنیا را در اختیار دارند، معادل 5 درصد کل صادرات جهان است.
برند در ایران
در این میان ایران کمتر از 3/0 درصد از صادرات جهان را در اختیار دارد (و 2 درصد از کل صادرات به 15 کشور همسایه) و این در حالی است ایران 2/1 درصد از جغرافیا، 2/1 درصد از جمعیت و حدود 2/1 درصد از GDP جهان را در اختیار دارد.
در همسایگی ایران، عربستان با سابیک (در پتروشیمی)، آرامکو (در صنایع نفت) و المراعی (در صنعت لبنیات) برندهای جهانی معتبر (اول تا پنجم) را خلق کرده است.
اقتصادر ایران در نیم قرن گذشته 6/6 برابر شده است، در حالیکه اقتصاد هند 13 برابر، اقتصاد مالزی 20 برابر و اقتصاد چین 60 برابر شده است.
برجالخلیفه دوبی، نمادی از قدرت امارات است که سالانه میلیونها گردشگر را به سوی خود میخواند و بر گستره و نفوذ تجارت آن افزوده است.
جز برندهای برتر و اثرگذار آیا عامل شتابدهنده و پیشبرنده دیگری را میتوان برای پیشرفت سریع این اقتصادها متصور شد؟
ایران ما نیز سرزميني است آکنده از ثروت و برکات بيحد که خداوند همهچيز را به آن ارزانی داشته است؛ از اقلیم زیبا و چهارفصل گرفته تا آثار مذهبی، فرهنگی و تاریخی، از ذخایر زیرزمینی و ثروت خدادادی گرفته تا ظرفیتهای صنعتی و معدنی شکل گرفته و بالاخره از هنر و فرهنگ گرفته تا منابع مستعد و جوان و خلاق انسانی
باید این نعمات خداوندی را به نیکی پاس داشته و داشتههایمان را با افتخار به مزیت رقابتیمان در جنگ جهانی اقتصاد تبدیل کنیم و در معرفی این چهره به دنیا چنان بکوشیم که هویت تاریخیمان به هویت رقابتیمان تبدیل شده و افتخار و غرور برای هر ایرانی به ارمغان آورد.

در این راستا و بنا به ظرفیتهای قانونی ابلاغی و مصوبات هیأت محترم وزیران، سازمان توسعه تجارت ایران که به عنوان متولی توسعه فرهنگ نشان (برند) تجاری در کشور معرفی شده، اقدام به رونمایی از نشان «اصالت ایرانی» (Persian Originality) با امضا و تأئید وزیر صنعت، معدن و تجارت در بهمن 1397 نمود که ازین پس به عنوان نماد کیفیت و محبوبیت محصولات ایرانی بر روی اقلام و خدمات صادراتی شرکتهای منتخب درج خواهد شد.
و این اقدام، آغاز بزرگی بر راه بسیار طولانی «بازتعریف هویت تجاری محصولات ایرانی در بازارهای هدف» است که میتواند تصویری متفاوت از دانش تولیدی و کیفیت رقابتی محصولات ایرانی را به دنیا ارائه کند.
