چرا شبکه اجتماعی گوگل پلاس شکست خورد؟
زمانی که شنیدم گوگل تصمیم گرفت سرویس گوگلپلاس رو برای همیشه تعطیل کند به نظرم آمد اساتید دانشکدههای مدیریت، باید درباره داستان گوگل پلاس کتابها و رسالهها بنویسند. چون ناکامی در این پروژه به قدری باورنکردنی بود که باید درس عبرت آیندگان شود.
گوگل بهترین موقعیت ممکن رو در بازی داشت، ولی بدترین نتیجه رو ثبت کرد. برخلاف تمام سرویسهای دیگه که مهمترین عامل شون برای رشد، تبلیغات و اطلاعرسانی کاربران است تا بتواندد درطول زمان تعداد اعضاء رو بالا ببرند.
گوگل پلاس به طور پیش فرض، ابتدا داوطلبانه و سپس به طور اجباری، روی همه گوشیهای اندروید نصب شده بود! این موهبت رو مطلقا هیچ شرکتی نداشت. بقیه برای اینکه آیکون اپشون روی صفحه اصلی موبایل مردم باشه باید میجنگیدند، اما این امتیاز دو دستی به تیم توسعهدهنده گوگلپلاس هدیه داده شده بود.
اما این شبکه اجتماعی خیلی زود به شهر ارواح تبدیل شد!مهمترین دلیلش این بود که وقتی مردم واردش میشدند نمیدونستند با چه چیزی روبه رو هستند. یک شبکه اشتراک عکس؟ یک جایگزین برای فیدخوانها؟ یک فیسبوک سبکتر؟ یا یک توییتر سنگینتر؟
وقتی مدیریت و شرکت ندونه محصولش دقیقا باید چه کارکردی رو داشته باشه ، مردم هم نمیفهمند باید ازش چه انتظاری رو داشته باشند . به طور مثال فیسبوک هم نمیدونه واتساپ باید دقیقا چه کاری برای کاربران انجام بدهد که محصولات وشرکتهای دیگه نمیتونند انجام بدهند.
برای همین با وجود منابع و بودجه بسیار، قابلیتها و تحولات جدید اضافه نمیکند. گوگل هم در برنامهنویس و طراح رابط کاربری، هیچ کمبودی نداشت، اما چندسال متمادی هیچچیزی اضافه نکرد. چون نمیدونست چه چیزی رو باید اضافه کنه، و چرا.
معمولا این بلاتکلیفیها بیشتر در شرکتهایی بوجود می آید که بین محصولات یا خدماتشون موازیکاری دارند اگه واتساپ در پیامرسانبودن پیشرفت کند، فیسبوکمسنجر به حاشیه رفته و اگه در اشتراک گذاری تصویر و فیلم پیشرفت کنه، برای اینستاگرام تهدید ایجاد میکند. به این مساله عارضه همنوعخواری می گویند. چیزی که دوروف (موسس تلگرام) لازم نیست نگرانش باشد.
متاسفانه ما در کشور هم در ساختار دولتی و هم در شرکتهای خصوصی با چنین مساله ای مواجه هستیم سازمانهایی با بودجه کلان یا محصولاتی با عملکرد مشابه تولید می کنیم غافل از اینکه هم بودجه و هم محصول با هم بلعیده می شوند .
مسأله موازیکاریها وقتی بغرنجتر میشود که دریابیم در کنار ساختارهای قانونی موازی، ما با موازیکاریهای غیرساختاری و غیرحقوقی یا غیرقانونی هم مواجه هستیم.ما هم باید مثل مدیر تلگرام بر روی یک محصول و یک سازمان تمرکز کرده تا شاهد هدر رفت منابع در عرصه داخلی نباشیم.
بدون دیدگاه