نقش حیاتی بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) برای اقتصاد کشورها غیر قابل چشمپوشی است چرا که بیش از 96 درصد کسبوکارهای کشورهای آسیایی را تشکیل میدهند و همین موضوع باعث میشود تا به جرئت بگوییم بنگاههای کوچک و متوسط حیات را در رگهای اقتصاد کشورهای آسیایی ایفا میکنند؛ هر چند هنوز آنطور که باید در آسیا و به خصوص در کشورمان ایران بنگاههای کوچک و متوسط مورد توجه واقع نمیشوند و در نتیجه نمیتوانند پتانسیل خود را به طور کامل نشان دهند.
بنگاههای کوچک و متوسط و نقش حیاتی آنها در اقتصاد کشورها
همان طور که گفته شد بنگاههای کوچک و متوسط بیش از 96 درصد کسبوکارهای کشورهای آسیایی و 89 درصد تمام فعالیتهای بیزینسی آسیا را شامل میشوند؛ به همین دلیل توجه به آنها و فراهمسازی زیرساخت مناسب برای SME ها، توسعه اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
با این حال بنگاههای کوچک و متوسط با چالشهای زیادی مواجه هستند که این چالشها از ریشه با چالشهای شرکتهای بینالمللی (MNC) تفاوت دارند؛ به عنوان مثال شرکتهای بینالمللی به سرمایه عظیمی برای اینترنت و شبکه خود نیاز دارند و ممکن است برای تامین این سرمایه به دولت مراجعه کنند در حالی که بنگاههای کوچک و متوسط حتی برای فعالیتهای اولیه پیادهسازی نظیر ساخت وبسایت و حتی استفاده از ایمیل با چالشهای زیادی روبرو میشوند.
در این مقاله به بررسی 5 چالش اساسی بنگاههای کوچک و متوسط در آسیا میپردازیم پس تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.
چالش اول بنگاههای کوچک و متوسط : کمبود نیروی کار ماهر
چالشهایی که بنگاههای کوچک و متوسط با آنها مواجه میشوند دامنه بسیار گستردهای را در برمیگیرد؛ هر چند تقریبا تمام بنگاههای کوچک و متوسط با یک مشکل اساسی مواجه هستند و این چالش چیزی نیست به جز کمبود نیروی کار ماهر!
حتی در کشورهایی از آسیا نظیر سنگاپور و مالزی که اقتصاد قدرتمندی دارند، عدم درک صحیحی از مهارتهای نرم مانند ارتباطات یا رهبری تیم در نیروهای کار به وفور دیده میشود.
در کشورهایی نظیر ویتنام و بعضی از کشورهای خاورمیانه نیز شاهد این موضوع هستیم که نیروهای کار از آشنایی با زبانهای خارجی و مهارتهای ساده و ابتدایی کار با رایانه نیز غافل هستند.
چالش دوم بنگاههای کوچک و متوسط : وضعیت مالی
بسیاری از بنگاههای کوچک و متوسط به منابع مالی کلان دسترسی ندارند و در بهترین حالت موفق به اخذ وام از بانکها یا جذب سرمایه از اسپانسرهای بزرگتر میشوند؛ هر چند این موارد نیز چالشی اساسی برای بنگاههای کوچک و متوسط به حساب میآید چرا که در درازمدت سودی کسب نمیکنند و مدیر مالی نادرست در این شرایط میتواند منجر به ورشکستگی شود.
سازمانهای بزرگ به دلیل مشخصبودن تراز مالی معمولا با این چالشها مواجه نمیشوند در حالی که بنگاههای کوچک و متوسط معمولا حتی از سادهترین اصول حسابداری نیز پیروی نمیکنند و همین موضوع باعث میشود که صلاحیت دریافت وام را نداشته باشند.
بعضی از کشورهای شرق آسیا برای حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط سیستمی به نام Credit Guarantee Schemes ( CGS ) طراحی کردهاند که از اخذ وام با بهره بسیار پایین بنگاههای کوچک و متوسط حمایت میکند و حتی در مواردی در پرداخت اقساط وام به کسبوکار مورد نظر کمک میکنند.
با وجود این که CGS هر روز در جهان گستردهتر میشود ولی متاسفانه به این سیستم در اکثر کشورهای خاورمیانه هیچ توجهی نمیشود.
چالش سوم بنگاههای کوچک و متوسط : استفاده بیثمر از فناوری
بر اساس گزارشی منتشر شده از International Trade Center ( ITC )، بنگاههای کوچک و متوسط بر خلاف شرکتهای بزرگ از بستر اینترنت برای ارتباط با مشتریان و تامینکنندگان به درستی استفاده نمیکنند.
دلیل این چالش الزاما عدم تجهیز بنگاههای کوچک و متوسط به زیرساخت مناسب اینترنت نیست بلکه دلیل اصلی آن عدم توجه به این موضوع و در نتیجه عدم به کار گیری کارشناس ماهر در این زمینه است.
به عنوان مثال در کشور تایلند که از زیرساختهای مناسبی برای ارتباطات و اینترنت برخوردار است، بنگاههای کوچک و متوسط از اینترنت استفاده چندانی نمیکنند و این بحران تا نقطهای پیش میرود که بسیاری از SME ها در این کشور حتی سایتی ساده برای معرفی خدمات یا محصولات خود ندارند!
در کشورهایی نظیر تایلند که زیرساخت ارتباطات پیشرفتهای دارند، عدم توجه به استفاده بهینه از این بستر منجر به وارد شدن صدمه به بنگاههای کوچک و متوسط و در نتیجه تضعیف اقتصاد آن کشور میشود.
از طرفی دیگر با توجه به گسترش استفاده بهینه از زیرساختهای ارتباطی مدرن در سراسر دنیا، در کشورهایی که اقتصادی وابسته به صادرات دارند، عدم توجه بنگاههای کوچک و متوسط به استفاده صحیح از اینترنت برای رونق کسبوکار در آیندهای نه چندان دور میتواند اقتصاد آن کشور را با بحرانی جدی مواجه کند.
چالش چهارم بنگاههای کوچک و متوسط : عدم پشتیبانی دولت
بنگاههای کوچک و متوسط هنگام تعامل با دولت با مشکلات مختلفی مواجه میشوند؛ از درخواست صدور مجوز برای شروع فعالیت گرفته تا گرفتن تاییدیههای مختلف برای گسترش فعالیت
دلیل اصلی این موضوع به تمایل دولتها و اعتماد آنها به شرکتهای بزرگ برمیگردد و صرف زمان و هزینه دولتها باعث تمرکز بر این شرکتها و غفلت از بنگاههای کوچک و متوسط میگردد.
این موارد همگی دست به دست هم میدهند که بنگاههای کوچک و متوسط از این نظر در انزوا قرار بگیرند.
یکی از راهحلهای مدرن این چالش استفاده از فناوری بلاک چین است؛ این فناوری میتواند در بلندمدت علاوه بر افزایش توجه به بنگاههای کوچک و متوسط باعث افزایش شفافیت و کاهش فساد مالی شود.
چالش پنجم بنگاههای کوچک و متوسط : رقابت با بازار کشورهای همسایه
چین و هند مثالهای جالب توجهی در این زمینه هستند؛ اکثر شرکتهای تولیدکننده در این دو کشور در مقیاس بسیار بزرگتری نسبت به همتایان خود در سایر کشورهای آسیا فعالیت میکنند.
در نتیجه بنگاههای کوچک و متوسطی که در کشورهای همسایه و در زمینه مشابه با این شرکتهای تولیدی فعالیت میکنند، متحمل بیشترین فشار برای کاهش قیمت و افزایش کیفیت محصولات خود میشوند تا بتوانند در میدان رقابت باقی بمانند.
بدون دیدگاه